تاریخی, فرهنگی

آیین‌ها و جشن‌های زمستانی در ایران باستان

اقوامی که تحت عنوان آریایی، به فلات قاره ایران کوچ کردند، بدین علت که شغل اکثرشان کشاورزی و دامپروری بوده است، الفت بسیاری با طبیعت داشتند و همواره به رخدادهای طبیعی احترام گذاشته و غالباً با برپایی مراسمی مذهبی که سرشار از جشن و پایکوبی بوده است مراتب تشکر و سپاس خود را از آفریدگار هستی به عمل می‌­آوردند.

هرچند، نحوه‌­ی برگزاری جشن­‌ها و آیین‌­های مذهبی، با گذر زمان و تأثیرات شرایط اجتماعی و محیطی با تغییراتی همراه بوده است، اما از نظر مفهومی همان معنای نخستین را در برداشته و دارد.

جابجایی در فصول سال، یکی از مهمترین وقایع طبیعی است که غالباً مورد توجه واقع می­‌گردیده؛ چرا که تغییرات آب و هوایی، در وضعیت و نوع کشت محصولات و همچنین نحوه­‌ی نگهداری و تغذیه دام و طیور، نقش بسیار مهمی را ایفا می‌­نموده و به همین خاطر در آغاز هر فصل و هر ماه، بنابر شرایط و حال و هوای طبیعت، جشن`­های شکرگزاری برگزار می‌­شده است. از جمله‌­ی آن، می‌توان به فراخور دوره زمستانه­‌ی فصلنامه، از مجموعه جشن­­هایی که در فصل زمستان برگزار می­گردیده نام ببریم.

در بررسی کتاب‌­های تاریخی و وقایع نگاری­‌های موجود، عموماً به یک مطلب برخورد می­کنیم و آن، اینکه، در تمام جشن­های باستانیِ ایران پهناور، شاهان بارعام می­‌دادند و از رعایای خود دستگیری و دلجویی می­‌نمودند.

شاید بیان این امر ضروری باشد که در گذشته­‌های دور، مردم ایران، همانند بیشتر مناطق جهان، به صورت قومی و قبیله‌­ای زندگی می­‌کردند و در هر قبیله، رییس و سالاری وجود داشت که او را «شاه» می‌­خواندند. این شاهان، مانند کدخدا و یا استانداران فعلی بودند که با اختیاراتی که «شاه شاهان» یا  «شاهنشاه» به او می­داد، قبیله خود را رهبری و اداره می­کرد. لذا آنجا که سخن از بار عام شاه در جشن­های باستانی می‌رود، مقصود رییس قبیله است. البته شاهنشاهان نیز در پایتخت، بارعام گسترده و مفصل‌تری را برگزار می­‌کردند؛ این جشن­‌های باستان که در هر ماه از سال برگزار می­شد، همواره، جلوه‌­ای خاص داشته و روح و روان مردم را جلا و غنا می‌­بخشید.

از جهت دیگر، کیفیت و نوع برپایی جشن­‌ها به این شکل بود که شادباشی­‌هایی که در بهار و تابستان برگزار می‌­گردید، در برگیرنده شکر و سپاس از خداوند به خاطر تولید محصولاتی بهتر و بیشتر بود و هرچه به پاییز و زمستان نزدیک می­‌شدند، نگرش به زیبایی طبیعت و جلوه‌­های شگرف هستی مد نظر قرار می­‌گرفت. بنابر همین دیدگاه، در جشن‌­های زمستانی، پدیده­‌های طبیعی، بیشتر مورد توجه قرار داشته است.

نقشی از تاق بستان در کرمانشاه.

در این نقش شاه ساسانی شاپور دوم در میان و در سمت چپ اهورا مزدا که حلقه «فر ایزدی» را برای تاج`گذاری به او می‌دهد، درسمت راست شاه، میترا یا مهر، که پیکان‌های نوری همچون خورشید از سر او در همه سمت‌ها پراکنده شده.

جشن‌های فصل زمستان : (دیگان بهمنگان- اسفندگان)

جشن‌های ماه دی

- اورمزد              2-دی به­آذر                 3-دی به­مهر                      4-دی به­دی

واژه «دی» در فرهنگ اوستایی به معنای «خداوند و آفریدگار» است. در دی ماه، چهار جشن برگزار  می­شده است. نخستین روز ماه (اورمزد) به ستایش خداوند و شکر نعماتش اختصاص داشت و سه جشن دیگر به نام­‌های «دی بآدُر» در دوم دی ماه، «دی بمهر» در نهم و «دی بدی» که در هفدهم دی ماه برگزار می­‌گردید. هم اینک نیز این جشن­ها در برخی مناطق ایران به اشکال مختلف و شیوه‌­هایی متفاوت برگزار می­گردد.

اما از میان جشن‌­هایی که در دی ماه هر سال اجرا می‌گردید، جشن «اورمزد» نسبت به دیگر جشن‌ها با شکوه‌­تر و پربارتر انجام می­شد؛ زیرا این جشن صرفاً مربوط به دعا و ستایش پروردگار بوده و درست پس از شب چله، یعنی طولانی­‌ترین شب سال اجرا می­‌گردیده. اهمیت «اورمزد» بدان خاطر است که نور و روشنایی، از پس تاریکی به جلوه درآمده و از روز پس از «اورمزد» روشنایی بر تاریکی چیره می­‌شود و خدای نور و روشنایی در جهان حاکم می­گردد.

در این جشن، مردم، با لباس‌های رنگارنگ و نو به آتشکده‌­ها می­‌رفتند و در آنجا ضمن سوزاندن عود و عنبر به نیایش و ستایش خداوندگار جهان مشغول می­‌شدند.

در مجموعه‌­ی کتاب­‌های تاریخ باستان ایران، آمده است که:

"«هرمزد» روز از ماه دی، که برابر است با اولین روز دی (در گاه شمار ایرانی) به نام «خور روز» یا روز نیایش خورشید آمده است و در برخی از طوایف و قبایل این روز را (نو روز) نامیده و جشن سال نو برگزار می­‌کردند.

در میان طوایف شرق و شمال شرق سرزمین پارس، آنجا که اکنون به «پامیر» و  «بدخشان» معروف است، این روز را آغاز سال نو دانسته و جشن نوروز برگزار می­‌کردند. هم اینک نیز این آیین در برخی از مناطق شرق و شمال شرقی پارس برگزار می­شود."

ابوریحان بیرونی، در کتاب  «آثار الباقیه» چنین آورده است :

"نخستین روز در ماه، خرم روز است و این روز و این ماه، هر دو به نام خداوند است و «هور مزد» نامیده شده است؛ به معنای پادشاه حکیم و صاحب رای و آفریدگار.

در این روز، عادت ایرانیان چنین بوده که پادشاه از تخت پایین می‌­آمد و جامه‌­ی سپید می­‌پوشید و در بیابان، بر فرش­های سپید می‌­نشست و دربان­ها و یساولان را که هیبت پادشاه به آن است، به کنار می­راند و هر کسی که می خواست پادشاه را ببیند، خواه دارا و خواه ندار، بدون هیچ گونه حاجب و مانع به نزد شاه می­رفت و با او گفتگو می­‌کرد.

در این روز، پادشاه با برزیگران مجامعت می‌­کرد و در سر یک سفره با آنان غذا می‌­خورد و می­‌گفت: من امروز مانند یکی از شمایم و با شما برابرم، زیرا دوام و پایداری دنیا به کارهایی است که با دست شما انجام می­‌شود و امنیت پادشاه است. نه پادشاه را از رعیت گریزی هست و نه رعیت را از پادشاه گریزی و چون حقیقت امر چنین باشد، پس من که پادشاهم با شما برزیگران، برادرم."

رضا مرادی غیاث آبادی در کتاب «جشن ها و گردهم‌­آیی­‌های ملی ایران باستان» در مورد دیگان، به نکته­‌ی جالبی اشاره می­‌کند و می­‌نویسد:

"در  این روز، بزرگان مملکت، شیوه­‌ی خاکساری را تمرین کرده و هویت انسانی را ارج می‌­نهادند؛ آنها، انسان­‌ها را فارغ از جایگاه و منزلت اجتماعی­‌شان مورد تکریم قرار می­‌دادند.

این مشق انسانیت در سیر تاریخ، نشان از اندیشه بلند و ضمیر آگاه پارسیان پارسا دارد.

جشن‌های ماه بهمن

بهمنگان

در دومین روز از ماه بهمن، جشن بهمنگان یا «بهمنجه» برگزار می‌­شده است.

این جشن، در گرامی داشت «بهمن» بوده و ریشه در باورهای آیینی ایرانیان دارد. واژه «بهمن» در اوستایی «وهومنه» و در پهلوی «وهمن» تلفظ می­‌شده که به معنای اندیشه­‌ی نیک و یا خرد والا است.

بخش نخست این واژه (وُهُو) از «ونگهو» اوستایی است که به معنای خوب و نیک آمده است. بخش دوم این واژه (مَنَه) برابر با واژه‌­ی سانسکریت «مَسَس» است که در پهلوی با لفظ «منیش» و در فارسی «منش» تلفظ می­‌گردد.

از سوی دیگر، واژه‌­ی «وهومن» که صورت اوستایی «بهمن» است، در باور ایرانیان باستان، لقب یکی از فرشتگان مقرب درگاه اهورامزدا می­‌باشد که گسترش دهنده­‌ی اندیشه نیک است و مظهر دانش نظری می­‌باشد.

ابراهیم پور داوود در کتاب «یشت­ها» چنین عنوان می­کند که:

"مطابق آیین مقدس باستان، در این روز سُنت «نبُرُ» Nobro به اجرا درمی‌­آمده، لذا در این روز از ذبح کردن چهار پایان، امتناع ورزیده و از کشتار و خوردن گوشت گاو و گوسفند و ....خودداری می­‌کردند."

ظاهراً برگزاری این آیین در طول تاریخ، همانند سایر رسوم ایرانیان، دستخوش تغییراتی شده و چنین به نظر می­رسد که در دوران­‌هایی، این سنت اجرا نمی­‌شده است و تنها در حد یک اندیشه مقدس باقی مانده است.

 

جشن سده

دهمین روز از بهمن ماه شمسی در میان شب­‌های سال، با توجه به تغییرات حرکت سیاره زمین در کیهان شناسی، زمانی است که در نیم‌کره شمالی، زمان تاریکی (شب) دوازده ساعت کامل است.

از حدود پنج هزار سال پیش ، ایرانیان دریافته بودند که در نخستین شب­‌های بهمن ماه، دو ستاره­‌ی پر نور و درخشان به نام‌­های «سماک رامح» و  «سماک اعزل» در یک فاصله زمانی معین در آسمان طلوع و غروب می­‌کنند که در دهمین شب بهمن ماه، زمان طلوع و غروب این دو ستاره در شمال شرقی و غربی آسمان با هم، هم­زمانی کامل دارند. این بدان معناست که یکی از این ستاره­‌های درخشان در شرق، طلوع و در همان زمان ستاره دیگر در غرب، فرو می­رود. به این روز (دهم بهمن) سده می­‌گفتند و در این روز به نیایش پروردگار و عبادت هستی می­‌پرداختند.

واژه «سده» در اوستا به مفهوم طلوع و غروب آمده است.

جشن سده در روایات گوناگون، به شکل‌های مختلفی بیان شده است که نمونه­‌ای از آنها بدین گونه است:

1: گویند در این روز آتش توسط هوشنگ کشف شده است.

2: روایت کرده‌­اند که در این روز تمام فرزندان کیومرث به رشد کامل رسیده و از قوه‌­ی ادراک بهره­مند شده‌­اند و به همین خاطر کیومرث این روز را جشن اعلام کرده است .

3 : ابوریحان بیرونی در کتاب «التفهیم» آورده است که:

"ریشه این جشن به پیکار فریدون و ضحاک باز می گردد و چون پیروزی در این نبرد با فریدون بوده، جشن گرفته می شود."

4 : مولف کتاب «الاخبار» ریشه این جشن را به «مشیا» و «مشیانه» (آدم و حوا) نسبت می­‌دهد. مطابق این روایت، در این روز مشیا و مشیانه به خرد و اندیشه و ادراک حقیقی واقف شده و سال­ها بعد در همین روز تعداد فرزندانشان به یکصد نفر رسیده است.

ابراهیم پورداوود، در جلد اول کتاب «یشت­ها» می­نویسد:

"در شامگاهان روز از ماه بهمن در حالی که سال به چله یلدا رسیده و پنجاه شب به نوروز مانده است، سرما به اوج رسیده، مردم با برپا نمودن جشن و نیایش به درگاه پروردگار و گردهم­‌آیی، از خداوندگار هستی می­‌خواهند تا رنج سرما را بر ایشان کم کرده و روح زمین را به سوی گرمای جان­بخش هدایت نماید."

جشن­‌های ماه اسفند

اسفندگان یا سپندارمز

اسفند یا (سپندارمز) واژه­ای است که به پنجمین روز از ماه اسفند اطلاق می‌­شود.

این واژه در اوستا «سپنته آرئیتی» و در پهلوی و فارسی، به صورت «سپندارمز» آمده است. بخش نخست این واژه «سپنت» یا «سپنته» به معنای پاک و مقدس تعبیر شده است و بخش دوم یعنی «آرئیتی» به معنای فروتنی و فداکاری می­باشد. این لغت در اوستا تعبیری از زمین است و در پهلوی به مفهوم «خرد کامل» بیان گردیده.

ابراهیم پور داوود در کتاب «یشت­ها» می­گوید:

"سپندارمز، در امشاسپند، نگهبان زمین است و در حقیقت، ایزد بانوی سرسبزی و نشانی از باروری و زایش می­باشد. ایرانیان باستان او را مظهر محبت و بردباری و تواضع اهورمزدا دانسته‌­اند.

این امشاسپند، در واقع، دختر آبان، ایزد دین و ایمان است. به عبارت دیگر، سپندارمز، فرشته‌­ای است که همانند زمین شکیبا، فروتن و بارور می‌­باشد و همواره صلح و سازش را در همسویی با طبیعت به ارمغان می‌­آورد. از این روست که مظهر آن را در جهان ظاهر، به زنان تشبیه می­‌کنند که با دارا بودن تمام این صفات پسندیده، نمادی از حرکت و محبت و باروری و رویش و سازش و پیام آور صلح و عشق هستند. به همین خاطر، زنان در ایران باستان همواره مورد اکرام واقع شده و در جامعه از احترام خاصی بهره‌­مند بودند.

به مناسبت روز سپندارمز، مردان پارسی، مکلف بودند در نکوداشت بانوان اعم از همسر، خواهر و مادر بکوشند و هدایایی به آنان تقدیم نمایند.

مطابق با باور ایرانیان باستان، این روز، تا قبل از حمله‌­ی تازیان به ایران روز فرمانروایی زنان و فرمانبرداری مردان بوده و در این روز آنچه زنان می‌خواستند، بر مردان مطاع بوده و ملزم به اجرای آن بودند.

نمونه‌­ای از این روز که به گمان من از آیین اسفندگان تقلید شده است، در بسیاری از کشورهای جهان وجود دارد. در آلمان روزی به نام  «یکشنبه سرخ یا یکشنبه‌­ای به رنگ گل رز» وجود دارد که از همین آیین پیروی می­کند. نظیر این روز در انگلستان، فرانسه، پاناما و چند کشور دیگر نیز وجود دارد."

ابوریحان بیرونی در کتاب «التفهیم» می­نویسد:

"این جشن را «مردگیران» گویند و در آن مردها حق هیچ کاری را بدون فرمان بانوان ندارند. به همین خاطر در این روز مردان، رقعه گژدم (تکه کاغذی است که روی آن ادعیه­ای به منظور دفع بلا نگاشته می­‌شد) بر در خانه آویزان می­کردند تا از گزند در امان بمانند."

بنابه گفته مورخان آیینی، جشن­های اسفندگان، در ارتباط با پیوندهای نجومی بین صور فلکی پروین و کژدم در پایان زمستان و آغاز بهار بوده است.

از آیین­های این روز:

از آنجا که رویش زمین با آغاز فصل زراعت همراه است و مهم‌ترین یاوران رویش و زراعت، برزگران و زراعت پیشگان بودند. این گروه از مردم مورد تکریم و ستایش و قدردانی قرار می‌­گرفتند. ولی آنچه اهمیت این روز را افزون می­سازد و بیشتر مورد توجه است، همان ارزش نهادن به زن، به عنوان هسته زایشگر و عشق ورز و محبت پیشه بوده است.

با نگرش به قدمت آیین اسفندگان، می‌توان دریافت که جشن «ولنتاین» که روز عشاق هم نامیده شده است و در تمام کشورهای اروپایی و آمریکایی اجرا می­شود، ریشه‌­ای اوستایی و ایرانی دارد که به مرور زمان در میان اقوام دیگر شکل گرفته است.

گرچه امروزه آیین­‌های کهن ایرانیان که بسیار پرمعنا و باشکوه است با تمام عظمتی که دارند اجرا نمی‌­شوند و به ورطه فراموشی سپرده شده است، اما هنوز هم در برخی از نقاط ایران و در میان برخی اقوام پارسی، پاس داشته می­شود. به عنوان مثال در شهرستان‌های اقلید،کاشان و محلات، زنان جهت خشنودی ایزد بانو موکل زمین، آشی به نام «آش اسپندی» می‌­پزند. همچنین در روستاهای اطراف کاشان (نشلج، استرک، نیاسر) جشن سپندارمز در نخستین روز اسفند ماه برگزار می­شود.

البته جشن­های بسیار دیگری نیز به مناسبت­های گوناگون در ماه اسفند برگزار می­شود که فقط به نام آن‌ها بسنده می­کنیم:

1 : جشن آبسالان در روز اول اسفند

2 : جشن وخشنکام در روز دهم اسفند

3 : جشن نوروز رود در نوزدهم اسفند

4 : جشن گلدان در بیستم اسفند

5 : جشن فروردگان در بیست و ششم اسفند

 

-----------------------------------------------------------------

تحقیق و بررسی و بازنگری : ابوالقاسم گلستانی- شهرام شاه زیدی

ویرایش: «چکاوک»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *